بهترین ذکر 

اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم

 مارا مدافعان حرم افریدند 

با یاد دمشق غرق غم می باشم در بین همین نوحه و دم می باشم با پرچم سرخ یا اباعبدالله سرباز مدافع حرم می باشم لعنت الله علی من عاداک یا زینب


 حدیث 

حدیث موضوعی

 وصیت نامه شهدا 

مهدویت امام زمان (عج)

 جستجو 


 کد لوگو 


 کاربران آنلاین 

  • دل تنگ نجف
  • یَا مَلْجَأَ کُلِّ مَطْرُودٍ

  •  آمار 

  • امروز: 67
  • دیروز: 60
  • 7 روز قبل: 208
  • 1 ماه قبل: 1123
  • کل بازدیدها: 37015

  •  حبیب ما ای طبیب ما… 


     رهبری 



     یاحسین 

     
      شبهای قدر ...

    شبهای قدر

    موضوعات: شهادت  لینک ثابت

    [شنبه 1395-04-05] [ 06:11:00 ب.ظ ]  




      پرده نشین ...

    ایت الله بهجت 

    حضرت ایت الله العظمی بهجت در سال 1334 هجری قمری در شهر فومن به دنیا امدند

    پدرشان جناب کربلایی محمود بهجت می گوید : شانزده ساله بودم که بیماری وبا گرفتم، به طوری مریض شدم که دکترها از بهبودیم نا امید شدند .ایشان می گوید :در همان لحظات اخر ، صدایی شنیدم که فرمود: به ایشان کاری نداشته باشید، این شخص پدر محمد تقی است ، در حالی که من هنوز ازدواج نکرده بودم وفرزندی نداشتم که اسمش محمد تقی باشد . چند سالی گذشت وازدواج کردم ، اولین فرزندمان پسر بود ، اسم اورا ((مهدی )) گذاشتیم . آن جریان را فراموش کرده بودم . دومین بچه ام دختر بود وسومین فرزندم پسر شد . وقتی فرزند چهارمم به دنیا امد یاد ان داستان افتادم و اسمش را محمد تقی گذاشتم؛ اما در همان بچگی از دنیا رفت ، بچه بعد که دنیا امد ، اسمش را محمد تقی گذاشتیم . این فرزند همان ایت الله بهجت است.

    ایشان در بچگی نزد پدری که عاشق اهل بیت بوده وطبع شاعری هم داشته رشد می کند ، در مکتب خانه تحصیلات مقدماتی را کسب می کند تا به سن چهارده سالگی می رسد . ایشان در این سن به سمت عراق وشهر مقدس کربلا حرکت می کند وچهار سال در کربلا از محضر بزرگان استفاده می کند ، سپس عازم نجف اشرف می گردد.

    یکی از بزرگ ترین گام های سیر وسلوک اقای بهجت از این مرحله شروع می شود ؛ چرا که شخصیتی به نام اقا سید علی قاضی (رحمة الله) در نجف حضور دارد . ایت الله بهجت با برادر علامه طبا طبایی اقا سید محمد حسن طباطبایی (رحمة الله) معروف به اقای اللهی در نجف آشنا می شود وباهم به محضر ایت الله قاضی (رحمةالله) می رسند.

    ایت الله بهجت پانزده سال در نجف اشرف در محضر بزر گانی همچون ایت الله سید ابو الحسن اصفهانی (رحمة الله) ،ایت الله غروی اصفهانی (رحمةالله)معروف به (اقای کمپانی) ، ایت الله سید ضیاءعراقی (رحمةالله)، ایت الله شیخ کاظم شیرازی (رحمةالله)، ایت الله نا یینی (رحمةالله)و ایت الله سید حسین بادکوبه ای (رحمةالله)، درس فقه وفلسفه واصول می خواند.

    مرحوم علامه محمد تقی جعفری (رحمةالله)درباره شخصیت علمی اقای بهجت می فرماید :((هنگامی که در خدمت سید کاظم شیرازی (رحمةالله)درس فقه می خواندیم ، اقای بهجت نیز سر کلاس ایشلن حاظر می شدند .خوب به یاد دارم وقتی اقای بهجت اشکالی مطرح می کردند ، شیخ کاظم خیلی عمیق و دقیق به این اشکال ها توجه می کردند.))

    کتاب پرده نشین

    موضوعات: رویدادها  لینک ثابت

    [دوشنبه 1395-02-27] [ 07:07:00 ب.ظ ]  



      حکایت یک درس روح انگیز و روح‌پرور ...

     

     

    مرحوم مهدی الهی قمشه ای

     

     

    25اردیبهشت و پاسداشت آیت‌الله محی‌الدین الهی قمشه‌ای

     در علم و دانش آیت‌الله الهی قمشه‌ای همین بس که علامه طباطبایی بعد از اینکه به شاگردان خود درس حکمت می‌دادند، آنها را نزد مرحوم الهی قمشه‌ای هم می‌فرستادند تا از درس حکمت ایشان هم بهره‌مند شوند.

    خبرگزاری فارس – حسن شیخ‌حائری: سخن از حضرت آیت‌اللّه حاج میرزا محمدمهدی محی‌الدین الهی قمشه‌ای است، متولد قمشه (شهرضا) در استان اصفهان که از آنجا که در شعر به «الهی» تخلص می‌کرد و در راستای احیا و نشر حقایق دین و معارف الهی کوشا بود، عناوین «الهی» و «محی‌الدین»(زنده کننده معارف دینی) نیز در نام بلندآوازه او شنیده می‌شود.

    این حکیم نامدار پس از گذراندن دوران ابتدایی تحصیل، راه مشهد، قم و نجف را در پیش گرفت تا بتواند از محضر استادان بزرگ علوم دینی کسب فیض کند و البته دیدار با آیت‌الله سید حسن مدرس در تهران و ایجاد ارتباط دو سویه بین این دو عالم وارسته، او را به انداختن رحل اقامت در تهران کشاند و موجب شد تا راه و نام شهید مدرس، حتی پس از تبعید ایشان هم، توسط آیت‌الله الهی قمشه‌ای ماندگار بماند.

    تحصیل و تدریس و فعالیت‌های متعدد، ایشان را از پرداختن به تربیت فرزندان باز نداشت و یادگارانی مانند دکتر حسین و دکتر مهدیه، امروزه همچنان گوشه‌ای از خرمن حکمت پدر را برای شیفتگان علم و ادب روایت می‌کنند.

    در حقیقت ایشان توانسته بود تا منزل را به آموزشگاهی برای فرزندان و خانواده‌اش تبدیل کند؛ تا آنجا که مرحوم الهی به فرزندان، کلیله و دمنه و مثنوی درس می‌داد و گاهی هم شاهنامه برای آنها می‌خواند و آن را به صورت نمایش اجرا می‌کرد. ایشان شب‌ها با قصه گویی، نکات مهم تربیتی را به فرزندان گوشزد می‌فرمود و البته با استعدادیابی در فرزندان، به تشویق و تربیت آنان می‌پرداخت.

    سادگی، تواضع و خیرخواهی او تا آنجا بود که همسرش نقل می‌کند روزی در حالی که عبا را دور خود پیچیده بودند، از مسجد به خانه آمدند. پرسیدم چه شده است؟ فرمودند: در شبستان مسجد، فقیری برهنه را دیدم، لباسم را به او دادم.

    همسر ایشان ادامه می‌دهد که تا آنجا که به یاد دارد، در ایام زندگی مشترک، سه بار شبیه این ماجرا تکرار شده است.

    مرحوم الهی قمشه‌ای به شاگردان نیازمند خود نیز بی‌توجه نبود و به مناسبتی، به آنها هدیه می‌داد و این هدیه، غالبا انگشتر بود تا حالت برخورنده‌ای برای آنها نداشته باشد و بتوانند با فروش آن، مشکلات خود را برطرف کنند.

    اما نقطه عطف زندگی این عالم نواندیش، هنرنمایی‌اش در ترجمه قرآن کریم بود که در زمان خود، گامی بلند برای نشر قرآن و معارف الهی تلقی می‌شد.

    این ترجمه به عنوان نخستین ترجمه روان و سلیس قرآن کریم به زبان فارسی شناخته می‌شود؛ چراکه تا آن زمان، ترجمه‌ها به صورت تحت اللفظی و کلمه به کلمه بود؛ ولی استاد برخلاف عادت گذشتگان، ترجمه روانی از آیات الهی را بدون آنکه در اصل معنا تغییری صورت گیرد، ارائه کرد که مورد توجه بزرگان آن عصر و زمان و از جمله مرحوم آیت‌الله بروجردی واقع شد.

    همت استاد به ترجمه البته ادامه یافت و ترجمه‌هایی از صحیفه مبارکه سجادیه و مفاتیح الجنان نیز از ایشان در دست است.

    همانگونه که بیان شد، این عالم وارسته دستی هم در شعر و شاعری داشت و بسیاری از اشعار مناجات گونه‌اش، زمزمه صاحبان علم و معرفت و عرفان بوده و هست:
    «همی گفتم الهی یا الهی

    به عالم، بی‌پناهان را پناهی
    تویی یارب ز حال زارم آگاه

    برآور یوسف جان من از چاه
    تو دانی خوار و زار و خسته جانم

    تو دانی انتظار کودکانم
    به جان نیکوان بر جانم ای دوست

    ترحم کن ز غم برهانم ای دوست
    به رحمت از گناهان چشم درپوش

    به مسکینان متاع عدل مفروش.»
    در علم و دانش این بزرگوار همین بس که بزرگی مانند علامه بی‌مثال، سید محمدحسین طباطبایی بعد از اینکه به شاگردان خود درس حکمت می‌دادند، آنها را نزد مرحوم الهی قمشه‌ای هم می‌فرستادند تا از درس حکمت ایشان هم بهره‌مند شوند که از آن جمله می‌توان به شهید علامه مطهری و شهید سیدمصطفی خمینی اشاره کرد.

    و اما آیت‌الله جوادی آملی به عنوان یکی از شاگردان استاد الهی قمشه‌ای درباره ایشان می‌گوید:

    «مرحوم آقای الهی قمشه‌ای، ذوق لطیفی داشت و درس ایشان نسبت به بسیاری از درس‌های دیگر، با روح‌تر و پرورنده‌‌تر بود.

    ایشان در درس سعی می‌کردند از آنچه لازمه پرورش روح است، دریغ نکنند … .

    ما در محضر ایشان نماز مغرب را به جماعت می‌خواندیم و پس از نماز مغرب و پیش از نماز عشا، درس اشارات را به عنوان تعقیبات نماز فرا می‌گرفتیم؛ چون مباحث آن، گاهی مباحث اعتقادی و الهی و مربوط به شناخت نفس و مانند اینها و گاهی نیز مربوط به مفهوم و معنای زهد، عبادت و معرفت و مانند اینها بود که همه این مباحث و مسائل از جهتی جزء مسائل دینی است و شایسته است به عنوان تعقیبات نماز تعلیم گرفته شود… .

    تفسیر قرآن نیز درس دیگری بود که از محضر مرحوم الهی قمشه‌ای فرا گرفتیم؛ شب‌های جمعه را به درس تفسیر اختصاص دادند که عده‌ای از اهل معرفت در محضر ایشان گرد می‌آمدند و ما نیز توفیق حضور در این جلسه را داشتیم.»

    همچنین استاد حسن زاده آملی نیز درباره ایشان چنین می‌گوید:

    «سبحان اللّه از اول تا آخر کلیات دیوانش و در همه تألیفاتش یک کلمه لغو نمی‌یابی. دیوانش از فاتحه تا خاتمه شور و نوا و سوز و گداز است. خدا گواه است که محضرش نیز هم چنین بود. بیش از 10 سال با او حشر داشتم. یک کلمه ناروا و یک حرف ناسزا و یک جمله بیهوده از او نشنیدم. چه گریه‌ها و زاری‌ها از او دیدم و چه اندرزها از او به یادگار دارم و چه خاطرات و چه حالات و چه و چه … .»

    و سرانجام این اندیشمند فرهیخته در 25 اردیبهشت ماه 1352 به دیار باقی شتافت و پیکرش را به وادی السلام قم منتقل کردند و در مقبره 19 به خاک سپردند. نقل است که تنها لحظاتی پس از دفن، علامه طباطبایی بر مرقد ایشان حضور یافت، زانو زد و دقایقی گریست.

    http://www.ghatreh.com/news/nn31691513

    موضوعات: رویدادها  لینک ثابت

    [شنبه 1395-02-25] [ 10:37:00 ب.ظ ]  



      حدیث ...

     

     

     

     لاتـَرفع حــاجَتَک إلاّ إلـى أحـَدٍ ثَلاثة: إلـى ذِى دیـنٍ، اَو مُــرُوّة اَو حَسَب

    جز به یکى از سه نفر حاجت مبر: به دیندار، یا صاحب مروت، یا کسى که اصالت خانوادگى داشته باشد.47)(تحف العقول ، ص 2)

     

    موضوعات: احادیث  لینک ثابت

    [سه شنبه 1395-02-21] [ 04:38:00 ب.ظ ]